۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۴
کد خبر: 502728

«به شنیدن چراغ/ زیر زبان هزار کبریت خیس را می‌کشم/ در حافظه یکیش/ حتماً/ جرأت جرقه پنهان است.»*

قدس آنلاین - تصورکردن شعری بدون آرایه‌های ادبی همانند تصورکردن استخری خالی است. استخر خالی استخر هست و نیست؛ استخر خالی پتانسیل به فعل درنیامده است.

اگر بتوان شعری بدون آرایه‌های لفظی را تصور نمود (که این تصور در روزگار پس از «نیما» و رونق شعر نو بسیار رایج است)، اما تصورکردن شعری بدون آرایه‌های معنوی که به «بیان» خیال می‌انجامد، غیرممکن است.

شعر ایوب علی‌زاده کلکسیونی از آرایه‌هاست. او در فرصتی کوتاه و ویترینی کوچک، با مهارت بسیار به نمایش انواع آرایه‌ها پرداخته و به بیانی زیبا رسیده است.

واج‌آرایی‌های پیاپی متن شعر را به موسیقی جذابی رسانده است. به تکرار صامت «ز» در ترکیب «زیر زبان هزار کبریت» که با حضور صامت «ظ» در حافظه سطر بعد حتی تقویت هم می‌شود، دقت کنید! به هم‌صدایی «ه» و «ح» در کلمات هزار، حافظه و حتماً یا به شیطنت «ج» در ترکیب «جرأت جرقه» گوش بفرمایید! به تکرار عامدانه مصوت‌های بلند «ی» و «آ» هم ایضا!

سجع متوازن کلمات «چراغ» و «هزار» و نیز سجع مطرف بین کلمات «زبان» و «پنهان» هم جالب توجه است.

شعر علی‌زاده از آرایه‌های معنوی هم خالی نیست. مراعات‌النظیر میان کلمات چراغ، کبریت و جرقه یکی از آنهاست. حس‌آمیزی پنهان در ترکیب «شنیدن چراغ»، تشخیص و نسبت‌دادن شخصیت انسانی به کبریت خیس، اغراق در تعداد کبریت‌ها و ارسال‌المثل ظریف «زیر زبان کسی را کشیدن» در سطر دوم شعر هم از دیگر آرایه‌های معنوی این متن است.

ظاهراً استخر شعر ایوب علی‌زاده لبریزِ لبریز است!با این همه اما تشخیص تصنع یا صمیمیت متن، قضاوت دلپسند یا دل‌آزار بودن متن و در یک کلام داوری خوب یا بدبودن این شعر مسأله‌ای کاملاً شخصی است که چه‌بسا میان منِ نویسنده و شمای خواننده متفاوت باشد... و این حق مخاطب است.

* «برای نوشتن کمی‌ از روشنی»، ایوب علی‌زاده، شاملو، 1393، صفحه 25. 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.